share
1398/04/22
‌در راستای اجرای طرح ملی نظام سازی قرآنی برگزار شد
مصاحبه با حجت الاسلام دکتر فیرحی

استاد مدعو (مصاحبه شونده): حجت الاسلام دکتر فیرحی

تاریخ انجام مصاحبه: --

حجت الاسلام دکتر یوسفی مقدم رئیس پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن در آغاز مصاحبه گفتند: برای ورود به بحث به نظر میرسد از کلیاتی که روشن هستند عبور کنیم و در خصوص جزئیات به گفتگو بپردازیم به همین دلیل سوال را اینگونه آغاز میکنم که آیا در خصوص نظامهای قرآنی بحث نظام سازی مطر است یا نظام یابی و کشف نظام؟ به نظر میرسد این دو موضوع از هم تفاوت دارند. تعریف حضرتعالی از نظام های قرآنی و به طور کلی نظامهای قرآن بنیان را بیان فرمائید.
حجت الاسلام دکتر فیرحی عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در پاسخ به سوالهای مطرح شده گفت: ابتدا باید دو واژه رو توضیح داد. ما قبلا واژه ی نظامها را نداشتیم این واژه در اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 از رشته ی زیست شناسی وارد علوم انسانی شده و به نظریه ی عمومی سیستمها معروف شد. نظریه ی عمومی سیستمها فرضش بر این بود که جهان ترکیبی از سیستمهای متکثر و متداخل است.یعنی نه تنها جهان انسانی بلکه جهان طبیعی را هم اینگونه تصویر کرده اند مثل سیستمهای آب و هوا و سیستمهای اقلیمی یا سیستمهایی که در اتمها و سلولها هست.نظریه ی سیستمی اولین بار توسط فردی به اسم برتالنفی مطرح شد و بعدها به حوزه ی علوم انسانی و اجتماعی کشیده شد. دو استنباط مطرح شد و سیستمها را به خرد و کلان تقسیم کردند مثلا کیهان شناسی را سیستمهای کلان و میکروب شناسی را سیستمهای خرد عنوان کردند. بعدها تعابیر دیگری هم اضافه شد تحت عنوان سیستمهای باز ، سیستمهای بسته، سیستمهای انسانی ، سیستمهای طبیعی.
وی در ادامه افزود: تداوم بروز و ظهور نظریه ی سیستمها درون علوم انسانی به سیستمهای سیاسی، فرهنگی ، اقتصادی و اجتماعی منجر شد. تا قبل از این ما نه در فقه، نه در ادبیات و نه در محافل آکادمیک وازه ای به اسم سیستم سیاسی نداشتیم. ما دو وازه داشتیم، دولت و حکومت که لزوم حکومت و دولت رو سیستم نمیگرفتن بلکه آن رو نوعی از مدیریت میگرفتند که از اداره کردن آمده و در آن خلاقیت وجود دارد. نظریه ی سیستمی از درون جنبشهای چپ بروز کرد.همین بحث یواش یواش به جوامع اسلامی ورود پیدا کرد و متداول شد. الان غرب از سیستم دیگر صحبت نمیکند ولی در کشورهای اسلامی هنوز از سیستمها صحبت میکنند.غربیها الان از رفتار گرایی صحبت میکنند. اما در درون جنبشهای چپ دوباره سیتمها به هوشمند و غیر هوشمند تقسیم شدند. سیستمهای خود سامان که در قطار و ماشین به آن نگاه میکنند. ما در سنت فقاهتی واژه ای داشتیم به نام واجبات نظامیه و بعد چیزی داشتیم به نام نظام و حفظ نظام. الان اگر دقت بکنید اگر برای یک مسئله ای حجیت شرعی نداشته باشند آنرا به حفظ نظام ارجاع میدهند. در هر صورت بحث نظام به معنای سیستم سابقه ای کمتر از 100 سال دارد.
دکتر فیرحی گفت: از سال 2000 میلادی نظریه ی نظام یا سیستمها افول کرد و غرب به سمت ایده ی حکمرانی یا گاورمنت یا حکومت مندی رفت. متوجه شدند که حوزه ی بشری مانند حوزه ی طبیعی فیکس نیست. در واقع رسیدن به نوعی عدم قطعیت در حالیکه نظریات مارکسیستی و سیستمی روی قطعیت بنا شده. نظریه های جدید روی نسبیت رفته اند بیشتر روی خلاقیت و مدیریت رفته اند. با این توضیحات باید توجه کرد که وازه ها اینگونه سیر تغییرات را طی کرده اند و ما باید دقت بکنیم که وقتی از کلمه ی نظام قرآنی استفاده میکنیم. واژه ی سیستمها از قرن 20 از ادبیات سیاسی حذف شده است حذف به معنای زایل شدند است که دیگر توجهی به آن نمی شود.
دکتر شیعی مدیر موسسه علمی فرهنگی رویش در ادامه ی مصاحبه این سوال را مطرح کرد: ما از لفظ سیستم عبور میکنیم و از لفظ نظام به معنای عام استفاده میکنیم. در این نظام به معنای عام یک سری مولفه هایی داریم که آنها حکومت رو تشکیل میدهند ما چطور میتوانیم این الگوی ارتباطی را از درون قرآن بیرون بکشیم؟
دکتر فیرحی در چاسخ به این سوال گفت: در ادبیات کلاسیک تمام چیزهای از پیامبر جاری شده و تمام نهادها تابعی از پیامبر است. و با واسطه ی خلیفه ها اطاعات از پیامبر است. نظامی که فارابی برای حکومت طراحی میکند میگوید حکومت شبیه انسان است. ابتدا قلبش شکل گرفته سپس جوارحش شکل میگیرد. فارابی میگوید ابتدا باید پیامبر باشد بعد جامعه شکل بگیرد. البته این در نظریه های کلاسیک مطرح است و در نظریه های جدید اینگونه نیست. در نظریه های جدید ابتدا جامعه را جدی گرفته و بعد سراغ پیامبر میرود. ما در قرآن با هر دو نظریه روبه رو هستیم. منتهی بحث بر سر اینست که قدما و متاخرین طراحی را چطور دنبال کرده اند. در مقایسه این دو نظریه به این نتیجه میرسیم که مانند آجر، یک آجر در یک نظریه زیر بناست و در نظریه ی دیگر روبناست. به گونه ای که سازمان را تغییر میدهد.
وی در ادامه ی پاسخ به سوال گفت: در نظریه های کلاسیک اصالت با نبی است. اگر بخواهیم یک تحلیل سنتی از عناصر حکومت بنیاد داشته باشیم براحتی میتوانیم انجام داده و مدرن ها را هم بفهمیم. چرا که مدلهای سنتی قرینه ی مدلهای مدرن هستند. در نظریه های سنتی نبی بنیاد ویژگی اصلی آن شخص محور است.خلیفه هم وقتی جای پیامبر مینشیند چهار جور ولایت برایش تصویر میشود. عام در عام، عام در خاص، خاص در عام، خاص در خاص که خلیفه با این چهار محور قدرتش را بسط داده و دیوان ها ساخته میشوند.
وی در ادامه گفت: دومین ویژگی نظریه های سنتی و کلاسیک اسلامی اینست که سرزمین فاقد ارزش استراتژیک است. در حالیکه نظریه های جدید به سرزمین نگاه کاملا استراتژیک دارند. نظریه های کلاسیک حالت چوپانی و رعیتی دارند. مفهوم هجرت یک مفهوم پذیرفته شده در نظریه های کلاسیک است. امام در نظریه های جدید انسان به سرزمین می چسبد. مهاجرت معنا ندارد. حتی اگر امروز یک ایرانی به آمریکا مهاجرت بکند یک ایرانی ساکن آنجا محسوب میشود. یعنی به لحاظ نظری تا ابد مسافر است. به همین دلیل عرب می آید و در شاه عبدالعظیم زندگی میکند و هیچ احساس غربت هم نمیکند. تعلقی به زمین اساسا ندارند. این ویژگیهای نظریه های اطاعت مدار هستند که از جنس امپراطوری هستند. تکثر دولتها را نمیپذیرند یعنی یک دولت حق است و مابقی باطلند. در حالیکه در نظریه های جدید تکثر دولتها را میپذیرد.
دکتر یوسفی مقدم رئیس پژوهشکده ی فرهنگ و معارف قرآن در پایان ضمن ارائه ی جمع بندی از این مصاحبه اعلام کردند که در صورت فراهم شدن شرایط مصاحبه ی دیگری نیز با دکتر فیرحی تدارک دیده شود.
در پایان لازم به توضیح است که متن کامل این مصاحبه پس از پیاده سازی و ویراستاری لازم در همین درگاه منتشر خواهد شد.